عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 7 ماه و 10 روز سن داره

نخستین هدیه آسمانی

بازم خدا رحم کرد

امروز سه شنبه ٢٨ تیر ماه سال ١٣٩٠ساعت ٢:٤٠ دقیقه بعد از ظهره.نفس مامان داره داد میکشه و بازی میکنه.مامانشم داره تند و تند تایپ میکنه آخه به یه دقیقه دیگتم اعتمادی نیست.دیروز خدا به شما گلم خیلی رحم کرد.همیشه وقتی تو تختت میخوابیدی خیالم راحت راحت بود که جات امنه ولی مامانی دیروز داشتی توی تختت بازی میکردی منم رفتم تا برات آب بیارم یهو دیدم صدای گریت اومد نمیدونم چه جوری از تختت اومدی بودی بیرون تخت ما رو هم رد کرده بودی و خوردی زمین.   خدا خیلی رحم کرد.از این به بعد باید حواسم باشه که تنهات نذارم.آخه مامانی از درو دیوار بالا میری بابایی که میگه من بچگیهام خیلی آروم بودم ولی همه میگن من از دیوار راست بالا میرفتم فکر کنم...
29 تير 1390

بازم خدا رحم کرد

امروز سه شنبه ٢٨ تیر ماه سال ١٣٩٠ساعت ٢:٤٠ دقیقه بعد از ظهره.نفس مامان داره داد میکشه و بازی میکنه.مامانشم داره تند و تند تایپ میکنه آخه به یه دقیقه دیگتم اعتمادی نیست.دیروز خدا به شما گلم خیلی رحم کرد.همیشه وقتی تو تختت میخوابیدی خیالم راحت راحت بود که جات امنه ولی مامانی دیروز داشتی توی تختت بازی میکردی منم رفتم تا برات آب بیارم یهو دیدم صدای گریت اومد نمیدونم چه جوری از تختت اومدی بودی بیرون تخت ما رو هم رد کرده بودی و خوردی زمین. خدا خیلی رحم کرد.از این به بعد باید حواسم باشه که تنهات نذارم.آخه مامانی از درو دیواربالا میری بابایی که میگه من بچگیهام خیلی آروم بودم ولی همه میگن من از دیوار راست بالا میرفتم فکر کنم که به خود...
29 تير 1390

بابا جونی تولدت مبارک

بابای مهربونم   امروز فقط روز توست...میخوام دنیا بدونه...برای جشن زیبات..میخونم عاشقونه.       ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم از لحظه لحظه هاي جشن تو توخيالم عكس بگيرم من باشم و مامانی و فرشته هاي آسمون   چراغوني جشنمون، ستاره هاي كهكشون به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم   هر چي غم و غصه داري يك شبه آتيش بزنم تو غمهات و فوت بكني منم ستاره بيارم   اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم   كهك...
27 تير 1390

بابا جونی تولدت مبارک

بابای مهربونم امروز فقط روز توست...میخوام دنیا بدونه...برای جشن زیبات..میخونم عاشقونه. ميخوام برات تو روياهام جشن تولد بگيرم از لحظه لحظه هاي جشن تو توخيالم عكس بگيرم من باشم و مامانی و فرشته هاي آسمون چراغوني جشنمون، ستاره هاي كهكشون به جاي شمع ميخوام برات غمهات و آتيش بزنم هر چي غم و غصه داري يك شبه آتيش بزنم تو غمهات و فوت بكني منم ستاره بيارم اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بكارم كهكشونو ستاره هاش درياو موج و ...
27 تير 1390

نیمه شعبان مبارک

کسی آرام می آیدنگ اهش خیس عرفان است قدمهایش پر از معنا دلش از جنس باران است کسی فانوس بر دستش بسان نور می آید امید قلب ما روزی ز راه دور می آید دختر گلم نفس مامان الان ساعت 1 بامداد روز یکشنبه 28 تیرماه سال 90 و نیمه شعبانه.مامان جون نیمه شعبان تولد دوازدهمین اماممونه که همه ما منتظریم یه روز بیادو این دنیای پر از ظلمو پر از شادی و نور کنه. مامان جونم امشب عروسی خاله الی هم هست قراره دوباره اون پیرهن عروس قشنگتو تنت کنم تا دوباره ماه ماه شی ولی تو رو خدا بهم قول بده این دفعه نزنی زیر گریه. عسل جان مامانم یه هفتست که با تمام وجودم دارم بزرگ شدنتو حس میکنم.مخصوصن موقع ...
27 تير 1390

نیمه شعبان مبارک

  کسی آرام می آید نگ اهش خیس عرفان است                              قدمهایش پر از معنا  دلش از جنس باران است                                                      کسی فانوس بر دستش  بسان نور می آید    &nb...
27 تير 1390

کمی از گذشته

    مینویسم به عشق شیرینی زندگیم عسل   دختر نازم قسم به عشق تمام دخترکان سرزمینم عاشقانه دوستت دارم.   امروز جمعه ۱/۱۱/۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۰ بعد از ظهره.دختر قشنگم خدا رو شکر امروز حالت بهتره و تونستی خوب شیر بخوری ولی دیشب هر کاریت کردم شیر نخوردی .ترسیده بودم نکنه خدا نکرده ضعف کنی همش بیدار میشدم سعی میکردم بهت شیر بدم ولی نمیخوردی بالاخره ساعت ۸ تونستم بهت شیر بدم و بعدش خوابوندمت.تا الان خدا رو شکر مشکلی نداشتی .       عزیز دلم امروز میخوام بازم برات از اون ۹ ماهی بگم که توی دل مامان لونه کرده بودی.درست از وقتی که فهمیدم یه فرشته کوچولو ...
16 تير 1390

کمی از گذشته

مینویسم به عشق شیرینی زندگیم عسل دختر نازم قسم به عشق تمام دخترکان سرزمینم عاشقانه دوستت دارم. امروز جمعه ۱/۱۱/۱۳۸۹ ساعت ۱۷:۳۰ بعد از ظهره.دختر قشنگم خدا رو شکر امروز حالت بهتره و تونستی خوب شیر بخوری ولی دیشب هر کاریت کردم شیر نخوردی .ترسیده بودم نکنه خدا نکرده ضعف کنی همش بیدار میشدم سعی میکردم بهت شیر بدم ولی نمیخوردی بالاخره ساعت ۸ تونستم بهت شیر بدم و بعدش خوابوندمت.تا الان خدا رو شکر مشکلی نداشتی . عزیز دلم امروز میخوام بازم برات از اون ۹ ماهی بگم که توی دل مامان لونه کرده بودی.درست از وقتی که فهمیدم یه فرشته کوچولو قراره بیاد خونمون با یکی از د...
16 تير 1390

دخترم عسل

دختر نازم عسل کوچولوم الان ساعت 4 بعد از ظهر روز سه شنبه 14 تیر ماه سال 90 شمسیه.شما کنارم داری شیطونی میکنی منم  تند تند تایپ میکنم.تازگیها یاد گرفتی میری پشت میز کامپیوتر و تمام سیماشو میکشی منم هر وقت میام کانکت شم میبینم که نمیتونم کلن عاشق سیمی هر جا ببینی میدویی میکشی براتم فرق نداره چی باشه.راستی دیشب  بابایی ساعت تلفنو تنظیم کرده بود که صبح پا شه اما یادش رفته بود اون آهنگ جینگیلی مستونو از روش برداره وقتی ساعت 6 صبح تلفن زنگ خورد تو پاشدی ولی دیدم بابایی داره باهات حرف میزنه من که نا نداشتم پا شم گفتم بابا جون خودش باید خوابت کنه دیگه نفهمیدم تا ساعت 10 که بابا زنگ زد گفت شما تا صدای زنگو شنیدی نشستی رو تخت شروع کردی دست...
14 تير 1390

دخترم عسل

دختر نازم عسل کوچولوم الان ساعت 4 بعد از ظهر روز سه شنبه 14 تیر ماه سال 90 شمسیه.شما کنارم داری شیطونی میکنی منم تند تند تایپ میکنم.تازگیها یاد گرفتی میری پشت میز کامپیوتر و تمام سیماشو میکشی منم هر وقت میام کانکت شم میبینم که نمیتونم کلن عاشق سیمی هر جا ببینی میدویی میکشی براتم فرق نداره چی باشه.راستی دیشب بابایی ساعت تلفنو تنظیم کرده بود که صبح پا شه اما یادش رفته بود اون آهنگ جینگیلی مستونو از روش برداره وقتی ساعت 6 صبح تلفن زنگ خورد تو پاشدی ولی دیدم بابایی داره باهات حرف میزنه من که نا نداشتم پا شم گفتم بابا جون خودش باید خوابت کنه دیگه نفهمیدم تا ساعت 10 که بابا زنگ زد گفت شما تا صدای زنگو شنیدی نشستی رو تخت شروع کردی دست زدن .بابات...
14 تير 1390